پدر بزرگ روانی نوه ۳۳ روزه‌اش را قربانی کرد

 

«این بره را باید قربانی کنیم». مرد ۵۸ساله هر وقت نوه‌اش را در آغوش می‌کشید،   این جمله را به زبان می‌آورد. اعضاي خانواده‌اش كه وحشت داشتند روزي او بلايي سر نوه‌اش بياورد، حتي شب‌ها بيدار مي‌ماندند و مراقب رفتار پدربزرگ رواني بودند تا اينكه صبح ديروز وقتي به‌مدت يك ساعت خوابشان برد، جنايتي هولناك رقم خورد.ساعت 8:45 صبح ديروز قاضي سيدجواد حسيني، كشيك قتل مشهد در جريان جنايت هولناكي در منطقه آبكوه، خيابان طوس41 قرار گرفت؛ جايي كه مرد 58ساله‌اي كه سابقه بيماري رواني داشت نوه 33روزه‌اش را به طرز هولناكي به قتل رسانده بود.
وقتي قاضي جنايي و كارآگاهان پليس در محل حادثه حاضر شدند بيشتر از 2ساعت از جنايت مي‌گذشت. پدر نوزاد در تحقيقات به قاضي جنايي گفت: پدر همسرم(عامل جنايت) به بيماري رواني مبتلا بود. حتي 3 يا 4بار او را در بيمارستان مخصوص بيماران روحي و رواني بستري كرديم اما خوب نشد تا اينكه چند‌ماه پيش به جرم سرقت دستگير شد و به زندان افتاد.
او ادامه داد: حدود يك‌ماه پيش بود كه او آزاد شد و به خانه برگشت. همه ما با هم در يك خانه زندگي مي‌كنيم و وقتي او آزاد شد، 3روز از تولد پسرم آرش مي‌گذشت. پدر همسرم رفتار عجيب و غريبي داشت. هر وقت آرش را در آغوش مي‌گرفت حرف‌هاي عجيبي مي‌زد. مي‌گفت كه «اين بره را بايد قرباني كنيم» و همين باعث شده بود كه حسابي از او بترسيم. براي همين هميشه مراقب بوديم كه مبادا بلايي سر آرش بياورد. از سوي ديگر در اين مدت تلاش مي‌‌كرديم كه او را در بيمارستاني رواني بستري كنيم تا درمان شود. اما هزينه‌ها بالا بود و چون وضع مالي خوبي نداريم، مدتي طول كشيد. با اين حال كارهاي بستري‌شدنش را انجام داديم و قرار بود شنبه(امروز) او در بيمارستان بستري شود تا اينكه اتفاق هولناكي رخ داد.
هرچند خانواده مرد بيمار در همه اين مدت مراقب او بودند اما تنها يك ساعت خوابيدن كافي بود تا مرد 58ساله نقشه‌اش را عملي كند.پدر مقتول ادامه داد: قرار گذاشته بوديم تا زماني كه پدر همسرم در بيمارستان بستري نشود، حتي شب‌ها و هنگام خواب هم مراقبش باشيم.
در اين مدت نوبتي نمي‌خوابيديم و كشيك مي‌داديم تا اينكه حدود ساعت 5صبح همه ما خوابمان برد. من در طبقه بالا بودم و همسرم و خانواده‌اش به همراه نوزادمان در طبقه پايين. حدود ساعت 6صبح با شنيدن سروصدايي از طبقه پايين از خواب پريدم. همه اعضاي خانواده خوابشان برده بود و وقتي بيدار شدند، نه از پسرم آرش خبري بود و نه پدربزرگش. وحشت كرده بوديم. شروع به جست‌وجو كرديم اما هر دوي آنها ناپديد شده بودند. ساعتي بعد پدر همسرم درحالي‌كه دست‌ها و لباس‌هايش خوني بود، به خانه برگشت. از او سراغ نوزادمان را گرفتيم و گفت كه در زمين‌هاي خالي آن حوالي است. سراسيمه به آنجا رفتيم و آرش را ديديم كه قنداقش غرق خون بود. پدربزرگش او را به قتل رسانده بود.
پس از اظهارات اين مرد، قاضي حسيني دستور بازداشت پدربزرگ رواني را صادر كرد. مرد 58ساله مدام اين جمله را به زبان مي‌آورد كه «خدا دستور داده بود نوه‌اش را قرباني كند». در چنين شرايطي قاضي جنايي دستور داد اين مرد در اختيار پزشكي قانوني قرار بگيرد و اگر مشخص شد كه هنگام جنايت جنون داشته است، به‌دليل اينكه فردي خطرناك به شمار مي‌آيد بايد تا آخر عمر در بيمارستان بستري شود.